۱۳۹۱ آذر ۱۸, شنبه

five easy pieces

1. امروز هجدمین روز بی‌کاری بود. هجده روز به تناوب روی سیگار و علف گذشته. حس طردشدن داشته‌ام و توأمان حس ناامنی.

2. کابوسِ بازگشت به شرایط سال گذشته: خانه‌ی چهل متری در مرکز شهر، افسردگی، عاشقیت احمقانه. ترجیح دادم برای آدم‌ها پایان‌نامه و مقاله بنویسم اما به شرایط قبل برنگردم.

3. به آیه‌ی 41 سوره‌ی عنکبوت فکر می‌کردم و از این که ساخته‌ها و داشته‌هام در سستی مثل خانه‎ی عنکبوت است گریه‌ام می‌گرفت.

4. همیشه سعی کرده بودم قبل از حذف‌شدن کنار بکشم. قبل از این که نخواهند، خودم بارم را ببندم و بروم.

5. تامین اجتماعی برای کمک به آدم‌هایی که کارشان را از دست داده‌اند، به جای بیمه‌ی بیکاری، باید دوره‌های رایگان تراپی پیش‌بینی می‌کرد.